چند راهکار برای خداشناسی
ریحانه
زن و خانواده
درباره وبلاگ


زمانه ی عجیبی است برخی مردمان امام گذشته را عاشقند نه امام حاضر را میدانی چرا امام ِگـذشـته را هرگـونه بخواهند تفسیرمی کنند اما امام ِحاضر را باید فرمان ببرند و کوفیان عاشـورا را اینگـونه رقم زدند نکند ماهم ...



نويسندگان
ریحانه

آخرین مطالب


 
جمعه 19 خرداد 1391برچسب:خودشناسسی,خداشناسی, :: 14:22 :: نويسنده : ریحانه
قال الرضا (ع) :
« أفضَلُ العَقـلِ معرفةُ الانسانِ نفسَه »
حضرت (ع) می فرمایند : 
برترین مرحله عقل این است که ، انسان خود را بشناسد .
حقیقةً حضرت (ع) جان کلام را فرموده اند ، چرا که خود شناسی مقدمه ای برای خداشناسی و تکامل انسان است. انسانی که خود را نشناسد ، چگونه می تواند ،  نیازهای خود را بشناسد . چگونه می تواند راه درست زندگی کردن را تشخیص دهد. چگونه می تواند مشکلات و بیماریهای خود را برطرف کند.
 
در روایتی دیگر حضرت علی (علیه‏السلام ) می فرمایند:
"أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَ‏الکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ "
ای بشر؛ آیا خیال می‏کنی ،که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است.

تو یک کتاب آشکاری هستی،که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب  ، آشکار کننده راز این آفرینش عظیم است.

 

راهكارهاي خودشناسي
 

1. تشخيص بيماريهاي روح و عيوب نفس:
 

در دنياي امروز، تمام توجه، به مسائل مادي معطوف گرديده و جهات روحاني فراموش شده است.بيشتر مردم براي ارضاي غرايز حيواني و جلب لذايذ نفساني مجاهده مي كنند ولي در راه اقناع تمايلات عالي انساني، قدمي بر نمي دارند.از بيماريهاي بدني نگران مي شوند و زود به دنبال درمان مي روند، اما در مقابل بيماريهاي معنوي بي تفاوتند.امراض اخلاقي علائم ظاهري ندارند و تشخيص آنها مشكل است اما ناآگاهي مريض، حقيقت را تغيير نمي دهد و مرض را زايل نمي كند، بلكه برعكس ممكن است آن بيماري تشديد شود و مزمن گردد و سرانجام درمانش را مشكل و احياناً غير ممكن سازد. رسول اكرم فرمود:«اذا اراد الله بعبد خيراً فقهه في الدين و زهده في الدنيا و بصره عيوبه»«وقتي خداوند درباره كسي اراده خير فرمايد، وي را در كار دين دانا مي كند و به دنيا و علايق مادي كم اعتنايش مي نمايد و او را به عيوب اخلاقش بينا و آگاه مي سازد» بنابراين توجه انسان به عيوب اخلاقي اش در واقع باز شدن بابهاي خير الهي به سوي اوست و برعكس بي اطلاعي بشر از عيوب دروني خويش به معني ابقاي بيماري فكري و ادامه سيئات اخلاقي است و اين صفت به قدري ناپسند است كه اسلام آن را بزرگترين گناهان به حساب آورده است.حضرت علي (ع)فرمودند:«من اشد عيوب المرء ان تخفي عليه عيوبه»«يكي از بزرگترين گناهان هر انسان اين است كه از عيوب اخلاقي و نقايص معنوي خويش ناآگاه باشد».حال بايد ديد كه چگونه مي توان به عيوب اخلاقي خود پي برد و بيماريهاي روحي را كشف نمود.كسي كه مي خواهد به وضع جسمي خويش پي ببرد و از بيماريهاي نهفته جسمي خود، آگاه شود، خود را در اختيار سازمان هاي پزشكي مي گذارد.كارشناسان متخصص از راه معاينه هاي دقيق، بدن او را بررسي مي كنند تا بيماريش را تشخيص دهند.براي شناخت امراض معنوي و عيوب اخلاقي نيز وسايلي وجود دارد.ابو حامد محمد غزالي در اين باره چهار راه را ارائه نموده است.

1-1 . مراجعه به عالم اخلاق
حضور در محضر انسان بصيري كه عيوب نفساني و اخلاقي را به خوبي مي شناسد، يكي از راههاي پي بردن به خلق و خوي ناپسند است.عالم اخلاق براي شناخت بيماريهاي روح مانند طبيب حاذق، براي تشخيص بيماريهاي بدن است.معيار بيماريهاي جسمي، ناهماهنگي با برنامه طبيعت است و معيار عيوب معنوي ناسازگاري با اصول اخلاقي است.نمونه اي از اين مراجعه را مي توان در زندگي نامه حضرت عبدالعظيم حسني يافت.شيخ صدوق و غير او روايت كرده از جانب عبدالعظيم كه فرمود:«وارد شدم بر اقاي خودم، امام علي نقي عليه السلام، چون آن حضرت مرا ديد فرمود:«مرحبا به تو اي ابوالقاسم!تو ولي ما هستي از روي حقيقت» پس عرض كردم خدمت آن جناب كه:«اي فرزند رسول الله، من مي خواهم كه دين خود را بر شما عرضه كنم، پس هرگاه مرضي و پسنديده است بر آن ثابت بمانم تا خداوند عزوجل را ملاقات كنم»، فرمود:«بياور اي ابوالقاسم(عرض كن دين خود را)».سپس حضرت عبدالعظيم، اعتقاد خود را به طور مفصل به امام عرضه مي دارد و در نهايت، امام به او مي فرمايد:«اي ابوالقاسم!اين است به خدا سوگند دين خدا كه پسنديده است آن را براي بندگانش، ثابت بمان بر همين اعتقاد، خداوند ثابت دارد تو را به قول ثابت در حيات دنيا و آخرت».شايد بتوان گفت مراجعه به عالم اخلاق در زمان ما كه دسترسي به امام معصوم نداريم، مراجعه به احاديث صحيح اخلاقي آنها مي باشد و نيز مراجعه به فقيهان و عالمان ديني و مطالعه كتب آنها.چرا كه انسان با اين مطالعات مي تواند ميزان ناسازگاري اخلاق خود با اخلاق اسلامي را دريابد.اما نكته اي كه ذكر آن خالي از فايده نيست اينكه با دقت در حديث مذكور  از جناب عبدالعظيم، در مي يابيم كه حضرت عبدالعظيم، مباني اعتقادي خود را به امام عرضه دارد كه آن مباني شبيه همان اعتقاداتي است كه در زيارت آل ياسين، خطاب به امام زمان(عج) عرضه مي شود.پس ما نيز مي توانيم اين مباني اعتقادي اسلامي را با حضور قلب كامل هر روز به محضر امام زمان بوسيله زيارت آل ياسين، عرضه بداريم.
1-2 . انتخاب دوست شايسته
يكي ديگر از راههاي شناخت عيوب اخلاقي، تذكرات دوست شايسته و صميمي است.كساني كه با افراد عاقل و با ايمان مرتبط مي شوند، راه سعادت همه جانبه خويش را هموار مي سازند.امام صادق (ع)فرمود:«احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي»«محبوب¬ترين برادرانم نزد من كسي است كه عيوب مرا به من اهدا كند».گاهي تذكر به جا از طرف يك دوست، آنقدر موثر واقع مي شود كه شخص مورد انتقاد را تكان مي دهد و بر اثر آن به فكر چاره جويي مي افتد.مسير گذشته را ترك مي گويد و به اصلاح خود مي پردازد.در دنياي كنوني، اين قبيل دوستان، كمياب تر از قبل شده اند بيشتر مردم امروزه، به انگيزه سودجويي با هم رفيق مي شوند.خوب و بدها را از ديدگاه مادي مي نگرند و از اين رو پاره اي از سيئات اخلاقي را اساساً بد نمي دانند تا رفقاي خود را متوجه كنند.در مواردي هم كه صفتي را بد بدانند اغلب تذكر نمي دهند و اين سكوتشان علتهاي مختلف دارد.بعضي سكوتشان معلول حسد است؛عيب رفيق خود را نمي گويند، مبادا خود را اصلاح كند و بر اثر آن محبوبيتي به دست آورد.بعضي خودخواهند عيب دوست خود را تذكر نمي دهند تا در وي رنجشي بوجود نياورد تا به محبوبيت خويش آسيبي نرسانند و برخي خود گرفتار عيوب اخلاقي هستند و براي اينكه خودشان مورد انتقاد قرار نگيرند از عيوب رفقا چشم مي پوشند و در نتيجه هر دو طرف با عيب اخلاقي باقي مي مانند. امام علي (ع) فرمود:«من ابان لك عيبك فهو ودودك و من ساترك عيبك فهو عدوك»«هر كه عيبت را به تو نشان دهد او دوست صميمي توست و هر كه عيبت را از تو مخفي نگه دارد، او دشمن توست». چشم پوشي نابجا درباره عيوب معنوي برادران، به منزله امضاي سيئات اخلاقي انان است و اين عمل نه تنها منافي با دوستي صادقانه است بلكه مي توان آن را يك نوع بدخواهي به حساب آورد چرا كه امام علي(ع)فرمود:«انما سمي العدو عدواً لانه يعدوا عليك فمن داهنك في معايبك فهو العدو العادي عليك»«دشمن را از آن جهت عدو گويند كه درباره تو عدوان مي كند و به تو تعدي و تجاوز مي نمايد.پس دوستي كه عيوبت را ناديده انگارد و درباره سيئات اخلاقي ات مداراي بي مورد كند، دشمن است، زيرا او با اين عمل درباره تو تعدي و ستم روا داشته است».

1-2 . استفاده از گفته هاي دشمن
كسي كه با ديگري عداوت دارد و مي خواهد از وي انتقام بگيرد مي كوشد تا عيبي از او پيدا كند و آن را بر ملا سازد و بدين وسيله ارزش دشمن خود را در جامعه كاهش دهد.امام علي(ع)فرمود«گاهي دشمنان، براي مرد از دوستان و برادرانش نافع ترند، چه آنكه آنان عيوب و نقايصش را به وي اهدا مي كنند».
افراد نادان، گفته هاي دشمن را با بدبيني تلقي مي كنند و از آن بهره عاقلانه نمي گيرند ولي افراد با بصيرت به اين نكته توجه دارند كه ممكن است دشمن در اثر جست و جو از حقيقتي آگاه شود و عيب نهفته اي را آشكار كند.روايت زير مويد اين مطلب است:امام صادق(ع)فرمود:بين حضرت يحيي، پيامبر بزرگوار الهي و شيطان سخناني به قرار زير، رد و بدل شد:يحيي گفت:هرگز شده است كه ساعتي بر من پيروز شوي؟شيطان جواب داد:خوراك تو زياد است، موقعي كه افطار مي كني، غذا در معده ات جمع مي شود، بر اثر آن سنگين مي گردي و اين حالت تو را از قسمتي از نوافل و شب بيداري باز مي دارد!يحيي از اين سخن دشمن استفاده كرد و به نقطه ضعف خود متوجه گرديد و فوراً به اصلاح خود تصميم گرفت و گفت:من با خدا عهد مي بندم كه از اين پس هرگز خود را از غذا سير نكنم تا او را ملاقات نمايم.شيطان كه از گفته هاي خود پشيمان شده بود گفت:من نيز با خدا عهد مي كنم كه از اين پس هرگز مسلماني را نصيحت نكنم تا پروردگار را ملاقات نمايد.

1-3 . توجه به قضاوت مردم
چهارمين راه شناخت عيوب اخلاقي اين است كه آدمي با مردم در آميزد و در قضاوتهاي اجتماع دقت كند.آن صفاتي را كه مورد پسند عموم مردم است، در صدد به دست آوردنش باشد و آن صفاتي را كه در نظر عموم ناپسند است، ترك گويد.مسئله افكار عمومي و قضاوت مردم درباره درستي و نادرستي افراد در روايات اسلامي آمده است از آن جمله حضرت علي (ع)در عهد نامه خود نوشته است:«اي مالك، بدان من تو را به شهرهايي فرستاده ام كه پيش از تو حكمرانان دادگر و ستمكار بر آن حكومت كرده اند و مردم در كارهاي تو با همان چشم مي نگرند كه تو خود در اعمال زمامداران گذشته نگريسته اي و درباره ات همان را مي گويند كه تو درباره آنان مي گفتي و مي توان با سخناني كه خداوند در زبان مردم جاري ساخته، به شايستگي و صلاحيت افراد پي برد».البته بايد خاطر نشان كرد كه در صورتي مي توان قضاوتهاي مردم را پذيرفت كه افكار آنها در مهد اسلام پرورش يافته باشد و معتقد به تعاليم الهي باشند و عملاً برنامه هاي قرآن شريف را به كار بندند. معاشرت با مردم و استفاده از آنان در يافتن عيوب اخلاقي، فايده ديگري نيز دارد و آن اين است كه آنچه انسان از صفات نكوهيده را در مردم مي بيند، در مورد خودش بررسي كند كه آيا او نيز داراي اين خصوصيات هست يا خير؟حضرت علي(ع)در اين باره مي فرمايد:«در تربيت نفس خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمي پسندي، دوري كني»

2. عدم زياده روي در التذاذات مادي 

دومين راهكار براي خودشناسي، زياده روي نكردن در لذتهاي حيواني و مادي است همانگونه كه قبلاً ذكر شد، جسم و روح، دو چيز مباين و مقابل هم مي باشند كه اگر يكي از آنها غلبه كند، ديگري مغلوب مي شود آنچه كه باعث تقويت غلبه جسم و خواسته هاي آن مي گردد زياده روي در لذتهاي حيواني است به اين معني كه وقتي انسان به خواسته هاي جسم توجه كامل داشته باشد و آنها را در حد زياد برآورده سازد، خوي حيواني انسان، قوي تر شده و در نتيجه روح انساني، پنهان تر مي گردد و شناخت استعدادها و نيروها و شايستگي هاي آن مشكل تر مي گردد.از جمله لذتهاي جسم مادي، خواب و خوراك و شهوت مي باشد كه با توجه در آيات و روايات در مي يابيم كه افراط در اين لذتها، بسيار مورد نكوهش واقع شده است و آثار زيانباري براي آن ذكر گرديده است به عنوان مثال در حديث معروف «عنوان بصري»امام صادق (ع)جهت تربيت نفس، سه مورد ذكر مي كند كه هر سه آن مربوط به خوراك است امام(ع)مي فرمايد:«فاياك ان تاكل ما لا تشتهيه، فانه يورث الحماقه و البله، و لا تاكل الا عند الجوع، و اذا اكلت فكل حلالاً و سم الله .واذكر حديث الرسول (ص)ما ملات آدمي وعاء شراً من بطنه ؛فان كان و لا بد فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنفسه».«1- مبادا چيزي بخوري كه بدان اشتها نداري، چرا كه حماقت و ناداني را به بار مي آورد. 2- تا گرسنه نشدي چيزي مخور.3- هر وقت خواستي چيزي بخوري با نام خدا شروع كن و از حلال بخور و به يادآور حديث پيامبر را كه فرمود:«هيچ گاه آدمي ظرفي بدتر از شكمش را پر نكرده است، پس اگر به خوردن ناچار شدي يك سوم شكم را براي طعام، يك سوم براي آب و يك سوم را براي نفس قرار ده».همچنين آن حضرت، افراط در خواب را به دليل افراط در خوراك دانسته و مي فرمايد :«بسيار خفتن و بسيار نوشيدن، از سيري فراوان، زاده مي شود و اين دو، انسان را نسبت به فرمانبرداري از خدا، سنگين مي كنند و دل را سخت تر از آن مي كنند كه تفكر و خضوع داشته باشد». و در حديث ديگر، برانگيختن شهوت را نيز به دليل پرخوري مي دانند:«هيچ چيز زيانبارتر از پرخوري نيست و آن دو چيز را پديد مي آورد؛سنگدلي و برانگيختگي شهوت».ميرزا جواد ملكي تبريزي، از عرفاي بزرگ قرن اخير، در دستورالعمل خود به شيخ محمد حسين كمپاني، چنين مي نويسد:«بايد انسان، يك مقدار زياده بر معمول، تقليل غذا و استراحت بكند تا جنبه حيوانيت كمتر و روحانيت قوت بگيرد و ميزان آن اينكه اولاً انسان در روز و شب زياده از دو مرتبه غذا نخورد...ثانياً هر وقت غذا مي خورد، بايد مثلاً يك ساعت بعد از گرسنگي بخور و آن قدر بخور كه تمام سير نشود...و اگر بتواند روزه هاي سه روز هر ماه را ترك نكند».در مورد ميزان خواب نيز فرموده است: «و اما خواب، رياضت آن را هم مرحوم استاد ملاحسين قلي همداني مي فرمود كه هر شبانه روزي يك ساعت از ميزان طبي كم بكند، ميزان طبي را هفت ساعت مي فرمودند كه خوابش در شبانه روز، شش ساعت باشد ولي وقتش را به نحوي قرار دهد كه اواخر شب را بيدار باشد چرا كه فرمودند :كساني كه از مقامات دين به جايي رسيده اند همه شان از شب خيزها بوده اند، از غير آنها ديده نشده است!».پس تقليل خواب و خوراك به ميزان متعادل، باعث مي شود كه جسم غلبه كمتري بر روح داشته باشد.اگر روح كسي بر بدنش حكومت نكند، روح او اسير بدن است و ميل هاي بدن، تكليف روح را تعيين مي كنند.چنين انساني از ظهور زيبايي هاي روح در بدنش محروم است.اگر روح نتوانست در بدن حكومت كند، شكم هر جا خواست مي رود و روح هم به دنبال شكم، به راه مي افتد و ديگر فرمانده واقعي كه بايد روح باشد، از فرماندهي عزل شده و در زندان ميل هاي بدن قرار مي گيرد و روح چنين انساني كه فقط مشغول بدنش است، چه بخواهد و چه نخواهد، گرفتار بدن مي شود و ديگر قدرت پرواز و سير به سوي عالم بالاتر را از دست خواهد داد.

3. تفریح، ضرورتي براي روح:

در قسمتهاي پيش ذكر كرديم كه انسان در واقع روحي است كه با جسم مادي در اين جهان ظاهر شده است و براي تقويت اين روح بايد كوشش نمود تا تحت اسارت جسم نباشد.يكي از راههاي تقويت روح، اين است كه نيازهاي آن برطرف گردد چرا كه روح آدمي مانند جسم او داراي نيازهايي مي باشد كه مهمترين آنها، تفريحات سالم و شادي هاي روح افزاست. تفريح عبارت است از فعاليتهاي مطبوع و لذت بخش كه خارج از برنامه كار روزانه در ساعات فراغت انجام مي شود و باعث انبساط روح و مسرت خاطر مي گردد و روي جسم و جان، اثر مفيد مي گذارد. اولياء دين، لذايذي را كه باعث انبساط روح و مايه شادماني است و آسيبي به سعادت بشر نمي رسانند، امضاء كرده و خاطر نشان ساخته اند كه لذايذ مباح، آدمي را در انجام وظايف روحاني و معنوي ياري مي كند چنانكه امام رضا(ع)فرمودند:«كوشش كنيد اوقات روز شما چهار ساعت باشد:ساعتي براي عبادت و خلوت با خدا، ساعتي براي تأمين معاش، ساعتي براي معاشرت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيب هايتان واقف مي سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتي را هم به تفريحات و لذايذ خود اختصاص دهيد و از مسرت و شادي ساعات تفريح، نيروي انجام وظايف وقتهاي ديگر را تأمين كنيد.» اما لذت هايي كه به جسم و جان بشر، ضرر مي رسانند و با سعادت و سلامت بشر ناسازگارند ممنوع شناخته شده و اولياء دين پيروان خود را از آلوده شدن به آنها بر حذر دانسته اند.اما جايگزين آنها، فعاليت هايي را مورد سفارش قرار داده اند تا نياز روحي انسان تأمين گردد.از جمله اين فعاليت ها كه در روايات اسلامي به آن اشاره شده است«ورزش»مي باشد و در پاره اي از روايات به«مسافرت»به عنوان يك عامل مفيد ديگر در پرورش روح، تأكيد شده است.همچنين حضور در طبيعت و نگريستن به سبزه و آب، شوخي و مزاح مناسب و ادخال سرور در قلب ديگران و ... از جمله مواردي است كه مورد سفارش اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته است.در اينجا به يك مورد مهم اين فعاليت ها يعني ورزش مي پردازيم.بحث در اين بود كه براي تقويت روح كه بُعد اصلي انسان است جسمانيت خود را كمتر مورد توجه قرار دهيم و از زياده روي در لذتهاي جسم بپرهيزيم.و در عين حال بايد به عوامل نشاط روح نيز توجه داشته و آن را تقويت نمائيم.ممكن است اين سوال به ذهن برسد كه ورزش در تقويت روح چه تأثيري مي تواند داشته باشد و حركات جسمي چگونه باعث رشد روح مي گردند؟!در پاسخ بايد گفت كه ورزش يكي از روش هايي است كه مي توان از طريق آن روح را بر بدن حاكم كرد، البته به اين شرط كه در ورزش جهت گيري انسان اين باشد كه روح بر بدن حاكم گردد.اگر ورزش كردن مبناي فكري نداشته باشد و فقط بر اساس تحريك خيالات انجام شود، آن نتيجه عالي را به دنبال نخواهد داشت.تمركز روح در حين حركات ورزشي و در كنار تمرينات منظم مي تواند بدن را در اختيار روح بياورد، البته بايد قصد از ورزش، تسلط يافتن بر بدن و ميل هاي افراطي آن باشد و از اين طريق مي تواند، بدن را كه مانع روح است از طريق تمرين و فرمان هاي دائمي كه به آن داده مي شود، به كنترل و تسلط خود در آورد. در نتيجه مقاومت بدن در برابر فرمان روح كمتر مي شود و سستي و كسالتي كه در انجام بعضي از اعمال در بدن وجود دارد، بوسيله ورزش، ضعيف مي گردد و از بين مي رود.امااگرورزش يابطور كلي تفريح رابه صرف سرگرمي بخواهيم، درآن صورت به جاي اينكه وسيله اي براي رشدروحي باشد، جايگزين آن مي گردد.بعضي اوقات تفريحات صرفاً به اين دليل كه جايگزين هايي براي رشد روحي است مورد توجه همگان قرار مي گيرد!براي مثال ممكن است شاهد افرادي باشيم كه تنها هدف زندگيشان زدن چند توپ به دروازه در بازي فوتبال باشد! اين تلاش عاشقانه براي كسب مهارت بيشتر در بازي، نوعي حس رشد و پيشرفت در آنان بوجودمي آورد و در نتيجه سبب مي گردد، اين واقعيت را ناديده بگيرند كه عملاً از پيشرفت بازمانده اند و از تلاش براي رشد خود به عنوان انسان، دست كشيده اند.اين افراد اگر واقعاً خود را شناخته بودند هرگز اين چنين با حرارت، درگير هدفي پوچ و آينده اي بي محتوا نمي¬گرديدند.

4. ياد مرگ:

همانگونه كه قبلاً گذشت، نخستين چيزي كه براي خودشناسي لازم است به آن ايمان آوريم و تصديق نماييم، اين است كه براي انسان، روحي وجود دارد كه مجرد از ماده مي باشد. براي آسانتر شدن باور اين مطلب، ياد مرگ، كمك زيادي به انسان مي كند.چرا كه مرگ چيزي نيست جز جدايي روح از بدن و آزاد شدن آن.انديشيدن به اين موضوع كه جسم با مدفون شدن، پوسيده مي گردد و تبديل به خاك مي گردد، مي تواند انسان را از وابستگي هاي به جسم رها كند.يك روان شناس غربي در اين باره مي گويد:اگر معتقد باشيد كه وجودتان به اين جسم محدود مي شود و هر جا كه اين جسم مي رود، شما نيز مي رويد، يك زندگي سرشار از مصيبت و نگون بختي را براي خود تدارك ديده ايد.اگر به وضعيت جسماني خويش، وابسته بوده و به شدت مايل باشيد كه همين گونه كه هستيد، باقي بمانيد، چين و چروك صورت، ريزش مو، ضعف بينايي و ... درد و رنج فراواني را به شما تحميل خواهد كرد.وابستگي به جسم به عنوان وسيله اي براي خشنودي و رضايت خاطر در زندگي، فكر و ذكر را به ظاهر و قيافه مشغول مي دارد و آدمي را از درك اين نكته غافل مي كند كه او بطور موقت، جسمش را اشغال كرده است.عادت و خوگرفتگي به جسم، به غالب مردم اجازه نمي دهد كه به موجوديت بي شكلي كه بخش عمده هستي شان را تشكيل مي دهد، بينديشند.مشكل ما اينجاست كه باور نمي كنيم داراي زندگي جاودانه هستيم و براي آن نياز به سرمايه گذاري كافي داريم و اگر ما معتقد به جاودانگي خود شديم، نه تنها مرگ را نيستي و فنا و فاجعه نمي دانيم، بلكه خود را براي آن مرحله آماده مي كنيم و از سرمايه هايي كه در اختيار داريم، براي زندگي آينده، بهره برداري مي كنيم.باور به اين استفاده از فرصتهاست كه به زندگي انسان شورونشاط مي بخشد، و اين مطلب را نه تنها مسلمانان بلكه هر فطرت پاكي مي پذيرد همانگونه كه روانشناسي نيز اين را تأييد مي نمايد:«به نظر بسياري از مردم، مرگ عفريتي است نامرئي كه ديده نمي شود در حاليكه خوشبختانه به مرحله اي از درك واقعيات رسيده ام كه بامرگ به راحتي كنار آمده ام و به آن به عنوان«نيروي مثبت حيات»مي نگرم زيرا هر آن وهر لحظه به ما اخطار مي كند كه فرصت محدودي براي زندگي داريم و اين هشدار شوخي بردار نيست ... كساني كه از مرگ مي هراسند، به اين دليل است كه زندگي نمي كنند. اگر ما زندگي مي كرديم از مرگ هراسي نداشتيم . مرگ نوعي مبارزه است به ما هشدار مي دهد كه وقت را تلف نكنيم. به ما مي آموزد كه رشد كنيم».بنابراين بر خلاف آنچه كه بعضي از افراد مي پندارند كه مرگ و ياد آن باعث افسردگي يا خمودگي مي گردد، بايد گفت ياد مرگ، باورهايي همچون اعتقاد به جاودانگي، استفاده ازفرصتها، قدر ديگران را دانستن، تعادل در التذاذات مادي و...را به همراه دارد.دليل برتأكيد بريادمرگ در روايات پيامبروائمه اطهار عليهم السلام نيز مي تواند به جهت همين فوايد باشد.چنانچه رسول خدا(ص) فرمودند «برترين زهد در دنيا ياد مرگ است و برترين عبادت، ياد مرگ است وبرترين تفكر، ياد مرگ است، پس هركسي يادمرگ وجودش را پر كند، گور خود را باغي از باغهاي بهشت يابد.» امتيازاتي كه پيامبر اكرم(ص)براي ياد مرگ فرمودند به اين دليل است كه ياد مرگ و سختي هاي آن، زمينه ساز انتخاب راه درست و انجام اعمال صالح و دوري از گناه، مي باشد.حضرت در روايت ديگري مي فرمايد:«اكثروا ذكر الموت فانه يمحص الذنوب»«بسيار يادمرگ باشيد زيرا آن، گناهان را مي زدايد.» و در روايت ديگري، تعداد اين ياد كردن را ذكر فرموده اند:«نعم من يذكر الموت في اليوم و الليله عشرين مره»:«چه خوب است ياد مرگ در هر شبانه روز، بيست مرتبه!»اما اين ياد كردن مي تواند به صورتهاي مختلف باشد مثلاً اينكه فرد براي خود كفني تهيه نموده و آن را در دسترس خود قرار دهد و در مواقعي كه مي خواهد متذكر مرگ شود، آن را باز كرده، بپوشد و به آن نظر كند و بداند كه در آن پيچيده خواهد شد و سوالات نكير و منكر پاسخ خواهد داد. امام صادق(ع)فرمودند:«كسي را كه كفن خود را در خانه نگهداري كند، از غافلان ننويسند و هر گاه به آن كفن نظر كند، ثواب مي برد.» از اين رو گفته شده كه مستحب است انسان در حال سلامتي، كفن و سدر و كافور خود را تهيه كند.يكي ديگر از روشهاي ياد مرگ اين است كه انسان براي خود، وصيت نامه تهيه نمايد و در آن حقوقي را كه از او خواسته شده و انجام نداده از جمله حق الله و حق الناس را ذكر نمايد و با نظر كردن در آن تلاش نمايد تا فرصت باقي است، اين حقوق را براورده سازد.از بهترين زمانهايي كه براي ياد مرگ مناسب است، زماني است كه انسان فارغ از فعاليتهاي روزانه به بستر خواب مي رود؛ امام صادق(ع)فرمودند:«اذا اويت الي فراشك فانظر ما سلكت في بطنك و ما كسبت في يومك و اذكر انك ميت و ان لك معاداً»(64) «آن موقعي كه بر بستر استراحت قرار گرفتي، انديشه كن كه چه چيزي از خوراكيها در شكم خود قرار دادي و در آن روز چه كارهايي را انجام دادي و ياد كن كه از دنيا رفتني هستي و براي تو رستاخيزي در كار است.»متذكر شديم كه ياد مرگ باعث شناخت بيشتر روح و شناخت حيات واقعي انسان مي گردد و در نتيجه او را از انجام اعمال ناپسندي كه با روح تناسب ندارد باز مي دارد و به همين خاطر است كه يكي از زمانهايي كه براي ياد مرگ توصيه گرديده است وقتي است كه انسان ميل به انجام گناه دارد:حضرت علي(ع)فرمودند:«پس مرگ را ياد كنيد(مخصوصاً)آن گاه كه نفس، شما را به سوي شهوات مي كشاند، كه مرگ براي موعظه انسان كافي است(چنانچه)رسول خدا(ص)فرمودند:مرگ را فراوان ياد كنيد زيرا كه مرگ درهم كوبنده لذتهاست» ( منبع و منابع این مطالب در سایت راسخون)

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

محفل69
ساعت16:39---25 خرداد 1391
ازهمان روز ازل خاك مرا ، آب تورا

دست معمار از احسان به هم آميخته است

و شدي باب حوائج ، و شدم سائل تو

دستها را به عباي تو در آويخته است/
سلام.
دعوتید به محفل شمع زینب (سلام الله علیها)با یک پست جدید.
التماس اشک


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: